ترجمه مقاله

برتمیدن

لغت‌نامه دهخدا

برتمیدن . [ ب َ ت َ دَ ] (مص مرکب ) پرتمیدن . تمیدن . تبخاله پیدا شدن بر لب . (آنندراج ). ترکیدن لب . تبخال داشتن لب بعد از تب . (ناظم الاطباء). || درد پیدا گشتن در مثانه از غایت حرارت . (آنندراج ). درد داشتن در شکم بواسطه ٔ گرمای سخت . (ناظم الاطباء). || انباشتن مانند پنبه در جوال .(آنندراج ) (ناظم الاطباء). || سرازیر رفتن . (ناظم الاطباء). || برتاختن و حمله بردن . || غلطان افتادن و فرو افکندن . (آنندراج ). افتادن و بر زمین خوردن . (ناظم الاطباء). || فربه شدن . (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || جوش دادن گوشت . (آنندراج ). جوشانیدن مانند گوشت درآب . (ناظم الاطباء). رجوع به تمیدن و پرتمیدن شود.
ترجمه مقاله