ترجمه مقاله

برج

لغت‌نامه دهخدا

برج . [ ب َ رَ ] (اِ) رستنی باشدکه آنرا اکر ترکی گویند. (انجمن آرا) (آنندراج ) (برهان ). وج . (بحر الجواهر). بحرالجواهر در ذیل کلمه ٔ وج گوید فارسی آن برج است . رجوع به بحرالجواهر شود.
ترجمه مقاله