ترجمه مقاله

برخوار

لغت‌نامه دهخدا

برخوار. [ ب َ خوا / خا ] (نف مرکب ) (از: بر + خوار) شریک . (ناظم الاطباء). صاحب مایه که مزدوری بمایه ٔ او برای او کار کند و نفعرا بدو بازگرداند. (از صحاح الفرس ). شریکی که مایه یا قسمتی از مایه را داده است و کار نمی کند و تنها از سود شرکت سهم میبرد. (یادداشت مؤلف ) :
ز بس عطا که دهد هرکه زو عطا بستد
گمان بری که مر او را شریک و برخوار است .

فرخی .


|| (حامص ) خوشبختی . || افتخارو سرافرازی . (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله