ترجمه مقاله

برخورداری

لغت‌نامه دهخدا

برخورداری . [ ب َ خوَر / خُرْ ] (حامص مرکب ) تمتع. بهره مندی . کامیابی . متاع . (ترجمان القرآن ) (منتهی الارب ). متعه . (منتهی الارب ). انتفاع . (یادداشت مؤلف ). بهره . حظ. (یادداشت مؤلف ) : و روزگاری سخت دراز از جوانی و ملک برخورداری باشد. (تاریخ بیهقی ). که نیکو گرداند خدا برخورداری ما را بتو. (تاریخ بیهقی ).و خداوند عالم را از دینداری و نیکو اعتقادی ... برخورداری دهاد (فارسنامه ٔ ابن بلخی ). گفت این جهان همه ملک تو گردد و ترا بسی از آن برخورداری نبود. (نوروزنامه ). و انواع تمتع و برخورداری از مراسم جوانی و ثمرات ملک و دولت ارزانی دارد. (کلیله و دمنه ). و انواع تمتع و برخورداری بدان پیوست . (کلیله و دمنه ).
رفتم چو ندیدم از تو برخورداری
وز صحبت تو بسی کشیدم خواری .

(سندبادنامه ).


در این گفتن زدولت یاریت باد
برومندی و برخورداریت باد.

نظامی .


به برخورداری آمد خواب نوشین
که برناخورده بود از خواب دوشین .

نظامی .


گر تو را صد گنج زر متواری است
از همه مقصود برخورداری است .

عطار.


گه بده گاهی بخور گاهی بدار
اینت برخورداری است از روزگار.

عطار.


هرکس که ... دل و زبان با ما راست دارد مال و زن و فرزند و جان بدو ماندو آنکه خلاف اندیشد از آن برخورداری نبیند. (رشیدی ).
- برخورداری دادن ؛ امتاع . (منتهی الارب ) (تاج المصادر). تمتیع. (المصادر زوزنی ) (منتهی الارب ) (تاج المصادر بیهقی ).
- برخورداری گرفتن ؛ امتاع . استمتاع . (دهار) (ترجمان القرآن ). تمتع. (دهار) (المصادر زوزنی ) (ترجمان القرآن ) (تاج المصادر). تفکه . (تاج المصادر).
- برخورداری نور چشمی ؛ این القاب خاص بدختر نوشتن و هر دو یای تحتانی برای تأنیث دانستن محض خطاست چرا که در فارسی یا برای تأنیث هیچ جا نیامده مگر در هندی و اگر گویند برای متکلم است خصوصیت دختر نمی ماند به پسر هم ثابت میشود بهر صورت این القاب بدختر خالی از کراهیت نیست . (غیاث اللغات ) (آنندراج ).
- برخورداری یافتن ؛ تمتع. استمتاع . تفکه . (منتهی الارب ).
|| معاش و خوراک . || خوشبختی . || جلال و عزت و آبرو. (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله