ترجمه مقاله

برخیدن

لغت‌نامه دهخدا

برخیدن . [ب َ دَ ] (مص ) تفتیش کردن . (زمخشری ). (یادداشت بخط مؤلف ). پرخیدن . (زمخشری ). || بیرون کشیدن . || واکشیدن . بدر آوردن . || دروکردن . || گشادن صوف و پنبه . || موستردن . || خارچیدن اطراف باغ و مانند آن . || مبدل شدن . || میخ کوفتن . || نصب کردن جواهر را بر طلا. (آنندراج ).
ترجمه مقاله