برخی شدن
لغتنامه دهخدا
برخی شدن . [ ب َ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) فدا شدن و قربان گردیدن . (برهان ) :
برخی جانت شوم که شمع فلک را
پیش بمیرد چراغدان ثریا.
- برخی شدن کسی را و برخی جان کسی شدن ؛ فدای او گشتن . قربان او رفتن . پیش مردن او را. قربان او شدن . (یادداشت مؤلف ). رجوع به شواهد ذیل برخی شود.
برخی جانت شوم که شمع فلک را
پیش بمیرد چراغدان ثریا.
سعدی .
- برخی شدن کسی را و برخی جان کسی شدن ؛ فدای او گشتن . قربان او رفتن . پیش مردن او را. قربان او شدن . (یادداشت مؤلف ). رجوع به شواهد ذیل برخی شود.