ترجمه مقاله

برفندار

لغت‌نامه دهخدا

برفندار. [ ب َ ف َ ] (ص ، اِ) مفسر و مدرس و دانشمند و عالم که مسائل شرعیه را حل نماید. (آنندراج ). مرد دانائی که حل کند اشکالات مذهبی و مسائل قانون و مشکلات علوم را، و مفسر و مدرس . استاد صنعت و یا شغل . (ناظم الاطباء). || مطرب و سراینده . (آنندراج ). خواننده و مغنی و نوازنده . (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله