ترجمه مقاله

برقع

لغت‌نامه دهخدا

برقع. [ ب ُ ق ُ ] (ع اِ) داغی است بر ران مر شتر را بر این صورت 0 0 (منتهی الارب ). داغی که برران شتر نهند. (ناظم الاطباء). ماده بزی که برای دوشیدن شیر بدین نام خوانند و بدین معنی بدون الف و لام آید. (ناظم الاطباء). || (صوت ) صوتی است که بدان ماده بز را برای دوشیدن خوانند. (منتهی الارب ).
ترجمه مقاله