برقوعلغتنامه دهخدابرقوع . [ ب ُ ] (ع اِ) برقع. (منتهی الارب ). روی بند ستور و زنان عرب . (ناظم الاطباء). رجوع به برقع شود. || (ص ) سخت . (منتهی الارب ): رجوع برقوع ؛ گرسنگی سخت . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).