ترجمه مقاله

برقی

لغت‌نامه دهخدا

برقی . [ ب َ ] (ص نسبی ) منسوب به برق در همه ٔ معانی . || هر دستگاه که با خود برق بحرکت درآید یا ایجاد حرکت کند چون چرخ برقی و تراموای برقی و اجاق برقی و غیره . || کسی که بکار برق و ساختن آلات و ادوات که منسوب به آن است پردازد. || بسرعت و بشتاب . زود: برقی برو برگرد.
- کفش برقی ؛ قسمی کفش که از ورنی سازند و براق است .
|| قسمی جامه که از آن رویه ٔ کفش کنند. (یادداشت مؤلف ).
ترجمه مقاله