ترجمه مقاله

برموده

لغت‌نامه دهخدا

برموده . [ ب َ دَ ] (اِخ ) نام پسر ساوه شاه . (از آنندراج ). برموزه . ورجوع به برموزه شود: چوبه ٔ تیر بر سینه ٔ شابه زد و او را بکشت و لشکر او را بغارتید و پسر این شابه برموده نام بیامد با لشکری عظیم ، بهرام او را بکشت . (فارسنامه ٔ ابن بلخی ص 98).
ترجمه مقاله