ترجمه مقاله

برم

لغت‌نامه دهخدا

برم . [ ب َ رَ ] (ع اِ) آنکه از بخل قمار نکند. (منتهی الارب ). آنکه بامردم در قمار داخل نشود. (از اقرب الموارد). کسی که در مجلس قمار نشیند و بازی نکند. (برهان ). ج ، أبرام . || ستوه و بی قراری . (منتهی الارب ). ضَجَر. (اقرب الموارد). || دانه ٔ غوره ٔ انگور آنگاه که به خردی ذره ای باشد. (منتهی الارب ). دانه ٔ انگور هرگاه مانند سر ذَرّ و مورچگان خرد باشد. (از اقرب الموارد). || ثمر درختان خاردار، بَرَمة یکی . (از منتهی الارب ). میوه ٔ عضاه . (از اقرب الموارد). میوه ٔ طَلح . (از ذیل اقرب الموارد از لسان ). میوه ٔ درخت خاردار عموماً، و بعضی گویند شکوفه ٔ بهار درخت مغیلان . (از برهان ). شکوفه ٔ درخت مغیلان . (الفاظ الادویة). برخی آنرا شکوفه ٔ مغیلان دانند و برخی شکوفه ٔ درخت خارداری می دانند شبیه با مغیلان بقدر زعرور. (از تحفه ٔ حکیم مؤمن ). || قیصوم . شجره ٔ ابراهیم . شاه بابک . رجوع به شاه بابک شود. || سرب گداخته . (منتهی الارب ). کحل و سورمه ٔ گداخته و مذاب . (از ذیل اقرب الموارد از لسان ). || سرکوه . (منتهی الارب ). قله هایی از کوه ، واحد آن بَرَمة. (از ذیل اقرب الموارد از لسان ). || ج ِ بَرِمة. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به برمة شود. || (اِخ ) نام ناقه ای . (منتهی الارب ).
ترجمه مقاله