ترجمه مقاله

برناساء

لغت‌نامه دهخدا

برناساء. [ ب َ ] (ع اِ) مردم . (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ). برنساء: ماأدری أی برناساء هو؛ ندانم چه کس است و کدام مردم است . (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). اصل آن در نبطی ابن الانسان است ، و لفظ اصلی آن در سریانی «برناشا» است که معرب شده است . (از المعرب جوالیقی ). و رجوع به بَرَنساء شود.
ترجمه مقاله