ترجمه مقاله

برو

لغت‌نامه دهخدا

برو. [ ب َ ] (اِخ ) شهرکی بود خرم و بسیار کشت و برز [از جبال ] و اکنون ویران است . (حدود العالم ). ابن خلکان (ج 2 ص 40) گوید گمان دارم از نواحی طوس باشد.
ترجمه مقاله