برون شدلغتنامه دهخدابرون شد. [ ب ِ / ب ُ ش ُ ] (اِ مرکب ) مخرج . محل بیرون شدن . بیرون شد : چو نظم مدح تو آغاز کردم اندر وقت به من نماید راه برون شد و انجام .سوزنی .