ترجمه مقاله

برو

لغت‌نامه دهخدا

برو. [ ب َرْوْ ] (ع مص ) «برة» و حلقه کردن در بینی شتر. (از منتهی الارب ) (از ذیل اقرب الموارد). و رجوع به برة شود. || آفریدن . (از منتهی الارب ) (المصادر زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). برء. و رجوع به برء شود. || تراشیدن تیر و چوب و قلم و مانند آن . (از منتهی الارب ). بری . و رجوع به بری شود. || از بیماری به شدن . (المصادر زوزنی )(از تاج المصادر بیهقی ). برء. و رجوع به برء شود.
ترجمه مقاله