برک
لغتنامه دهخدا
برک . [ ب َ رَ ] (اِخ ) نام رودخانه ایست . (برهان ) (ناظم الاطباء) :
چون نمد همچو دیبه شد چه علاج
چاره چه غرقه را برود برک ؟
مؤلف گویند: این لغت و این مثال و این معنی همه غلط در غلط است . مصراع اول چنین باید باشد: «چون نمک خود تبه شود چه علاج » و در مصراع دوم نیز رود برک (بضم باء) است به معنی وسیله ٔ قطع و بریدن رودخانه یا قایق رودخانه .
چون نمد همچو دیبه شد چه علاج
چاره چه غرقه را برود برک ؟
خسروی (از فرهنگ اسدی ).
مؤلف گویند: این لغت و این مثال و این معنی همه غلط در غلط است . مصراع اول چنین باید باشد: «چون نمک خود تبه شود چه علاج » و در مصراع دوم نیز رود برک (بضم باء) است به معنی وسیله ٔ قطع و بریدن رودخانه یا قایق رودخانه .