ترجمه مقاله

بریزانیدن

لغت‌نامه دهخدا

بریزانیدن . [ ب ِ دَ ] (مص ) (از ماده ٔ ریز و ریزه ) تفتیت . خرد کردن . ریزریز کردن . ریزه ریزه کردن . خردمرد کردن . و این کلمه را در سنگ گرده و سنگ مثانه و امثال آن اطبای فارس در کتب بسیار استعمال کرده اند و شباهت غریبی مابین آن و بریزه ٔ فرانسه هست که معنی همین کلمه است : تفتیت حصاة کلیه ؛ بریزانیدن سنگ گرده . (از یادداشت دهخدا). اندر داروها که سنگ مثانه بریزاند. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ). و خون «ایل » چون بیاشامند حصاة مثانه بریزاند. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ). و رجوع به ریزانیدن شود.
ترجمه مقاله