بر سیخ کشیدن
لغتنامه دهخدا
بر سیخ کشیدن . [ ب َ ک َدَ ] (مص مرکب ) بسیخ کشیدن . برسیخ زدن :
در همان گرمی کشد برسیخ تا نخجیر را
ناوکش را شصت صاف او ترازو کرده است .
در همان گرمی کشد برسیخ تا نخجیر را
ناوکش را شصت صاف او ترازو کرده است .
فطرت (از آنندراج ).