بر روی کشیدن
لغتنامه دهخدا
بر روی کشیدن . [ ب َ ک َ / ک ِ دَ ] (مص مرکب ) حریف دروکش کردن . (بهار عجم ) (آنندراج ) :
نوبهار است و جنونم سوی هامون میکشد
شور رسوایی مرا بر روی مجنون میکشد.
نوبهار است و جنونم سوی هامون میکشد
شور رسوایی مرا بر روی مجنون میکشد.
سلیم (آنندراج ).