بزنلغتنامه دهخدابزن . [ ب ِ زَ ] (فعل امر) امر به زدن باشد.(برهان ) (انجمن آرای ناصری ) (آنندراج ) : اشتقاقش ز چیست دانی زن یعنی آن قحبه را به تیر بزن .سنائی (از آنندراج ).