ترجمه مقاله

بزوشه

لغت‌نامه دهخدا

بزوشه . [ ب ُزَ / زُو ش َ / ش ِ ] (اِ)رستنی باشد که آن را بعربی لسان الحمل گویند و تخم آن را بارتنگ خوانند. (برهان ) (آنندراج ) (انجمن آرای ناصری ). خسک . تخمش سرد و خشک است . (نزهةالقلوب از یادداشت دهخدا). لسان الحمل و بارتنگ . (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله