ترجمه مقاله

بزچلو

لغت‌نامه دهخدا

بزچلو. [ ب ُ چ َل ْ لو ] (اِخ ) نام یکی از دهستانهای سه گانه ٔ بخش وفس است . دهستان مزبور بین دهستان های وفس و شراء و فراهان واقع شده و اکثر قرای آن از آب قنات مشروب می شود و هوای دهستان سردسیر و سالم است . این بلوک در ازمنه ٔ قدیم به کهستان درگزین مشهور بود ودر اوایل سلطنت صفویه که ایل بزچلو از ایلات آذربایجان باین حدود کوچانده شد بنام آن ایل معروف گردید. دهستان بزچلو از 45 قریه تشکیل شده و در حدود 21000 تن جمعیت دارد. قراء مهم آن عبارتند از کمیجان ، سمقاور، خسروبگ آمره ، فامرین ، نهره پشته ، اسفندان ، عیسی آباد، محمودآباد سوران . زبان مادری سکنه ترکی است ولی عموماً بفارسی آشنا هستند. مرکز دهستان و بخش قصبه ٔ کمیجان است . صنایع دستی زنان قراء دهستان بزچلو قالیچه بافی با نقشه است . (از فرهنگجغرافیایی ایران ج 2).
ترجمه مقاله