ترجمه مقاله

بزین

لغت‌نامه دهخدا

بزین . [ ب َ ] (اِخ ) نام آتشکده ای بود در روستای نیشابور، و باین معنی با رای قرشت هم آمده است . (برهان ) (آنندراج ) (انجمن آرای ناصری ) (ناظم الاطباء). محمد معین در مزدیسنا آرد: و هم فرهنگ نویسان آتشکده ٔ برزین را بتصحیف بزین بر وزن خزین نوشته آنرا آتشکده ای جداگانه محسوب داشته مقر آنرا روستای نیشابور نگاشته و گفته اند باین معنی با رای قرشت هم آمده است . (مزدیسنا ص 217).
ترجمه مقاله