ترجمه مقاله

بساطة

لغت‌نامه دهخدا

بساطة. [ ب َ طَ ] (ع مص ) فراخ زبان گردیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). گشاده زبان و مازح گردیدن یا بسیط و ساده بودن . (از اقرب الموارد). فراخ زبان گردیدن و بی پروا سخن گفتن . (ناظم الاطباء). || چگونگی جسم مفرد. (ناظم الاطباء) (دزی ج 1).
ترجمه مقاله