ترجمه مقاله

بسام

لغت‌نامه دهخدا

بسام . [ ب َس ْ سا ] (اِخ ) سیستانی از علما و بزرگان ایران و سیستانی الاصل است صاحب تاریخ سیستان آرد: و از پس وی [یحیی بن معاذبن مسلم ] بسام مولی لیث بن بکربن عبدمناف بن کنانة [ که ]از بزرگی درجات و علم بدان جایگاه برسید که خویشتن را بصدهزار دینار بازخرید از مولای خویش ، گفتند که خیری خط نخواهی ؟ گفت نه که من خویشتن را بیش از این ارزم و نیک نقد برکشید و بداد. و ابراهیم بن بسام با بزرگی او، پسر او بود. (تاریخ سیستان چ 1 ص 18). و رجوع به ص 82 همین کتاب شود.
ترجمه مقاله