ترجمه مقاله

بستار

لغت‌نامه دهخدا

بستار. [ ب ِ ] (ص ، اِ) سست و نااستوار است . (برهان ) (جهانگیری ) (فرهنگ نظام ). بمعنی سست و نااستوار است و اصل آن بی استوار بوده . (انجمن آرا) (آنندراج ) (جهانگیری ). سست و نااستوار و بی ثبات . (ناظم الاطباء). و رجوع به شعوری ج 1 ورق 202 شود :
عروةالوثقی حقیقت مهر فرزندان اوست
شیعتست آنکو که اندر عهد او بستار نیست .

ناصرخسرو.


|| آب سرد. (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله