ترجمه مقاله

بسمل هندی

لغت‌نامه دهخدا

بسمل هندی . [ ب ِ م ِ ل ِ هَِ ] (اِخ ) منشی امیرحسن خان بن منشی عاشق علیخان مغفور کاکوری از شعرای عهد نصیرالدین حیدرپادشاه و جامع صفات بیشمار و شاگرد رشید غلام مینا ساحر کاکوری بوده است و در نثر و نظم فارسی قویست . او راست :
بدستم داده دستی داده در دست عدو دستی
بچاک سینه ها آورده دستی در رفو دستی
به پیشت آمدن دامن گرفتن آرزو دارم
ولی درناتوانیها کجا پایی و کو دستی .

(از الذریعه ج 9).


و رجوع به قاموس الاعلام ترکی ج 2 شود.
ترجمه مقاله