ترجمه مقاله

بسنو

لغت‌نامه دهخدا

بسنو. [ ب ُ ](اِ) آرام یافتن بچیزی و انس گرفتن با کسی بلکه وجود او بسبب وجود چیز دیگری باشد چنانچه بعضی موحدان میگویند که وجود عالم پرتو وجود باریتعالی است ، او بذاته وجود ندارد. (مؤید الفضلاء). رجوع به بسو شود.
ترجمه مقاله