ترجمه مقاله

بسودی

لغت‌نامه دهخدا

بسودی . [ ب َ ] (اِ) برزگر. دهقان . حشم دار. این کلمه در فرهنگ ها و متون فارسی به نسودی تصحیف شده است . بسودی از ریشه ٔ فشو اوستایی است بمعنی پرورانیدن چهارپایانست و مصراع فردوسی باید چنین ثبت و خوانده شود:
«بسودی سه دیگر گره را شناس ».
(از مزدیسنا و تأثیر آن در ادبیات فارسی ، معین چ 1326 هَ . ش . ص 407). و رجوع به همین کتاب و همین صفحه شود.
ترجمه مقاله