ترجمه مقاله

بسول

لغت‌نامه دهخدا

بسول . [ ب ُ ] (اِ) بسور. نفرین و دعای بد باشد. (از ناظم الاطباء) (رشیدی ) (سروری ). بمعنی بسور است . (جهانگیری ) (آنندراج ). رجوع به شعوری ج 1 ورق 217 و بسور شود.
ترجمه مقاله