ترجمه مقاله

بشارة

لغت‌نامه دهخدا

بشارة. [ ب َ رَ ] (ع مص )بشارت . مسرور شدن بچیزی . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء). || شاد شدن . (آنندراج ). شاد شدن و شاد کردن و تازه روی شدن . || خوش طبع شدن . || گلوگیر شدن طعام . || بی طعم شدن . || خوش ناآینده شدن .(مؤید الفضلاء). رجوع به بشارت و ترکیبات آن شود.
|| خوبرویی و جمال : و از موقف بشارت بشارت باشارت با شارت ... مستظهر گشته . (دره ٔ نادره چ شهیدی ص 288). || خواب خوش . (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله