ترجمه مقاله

بشارج

لغت‌نامه دهخدا

بشارج . [ ب َ رِ ] (معرب ، اِ) جوالیقی از ابن درید نقل کرده که فارسیان آن را بیش بارَه گویند و شُبارِق معرب آنست و لحم شبارق گوشت خرد شده است که آن را پزندو شبارقات گوشتهای خرد کرده است که بشکل های گوناگون پخته میشود و شُفارِج و فیشفارج و بشارج تلفظ عامه است . رجوع به المعرب جوالیقی ص 204 س 9 به بعد شود.
ترجمه مقاله