بشردنلغتنامه دهخدابشردن . [ ب َ / ب ِ ش ُ دَ ] (مص )فشردن . رجوع به فشردن شود. || محصور ساختن . تنگ گرفتن کسی را در حصار. (فرهنگ فارسی معین ).