ترجمه مقاله

بشرط

لغت‌نامه دهخدا

بشرط.[ ب ِ ش َ ] (ق مرکب ) با عهد و پیمان . (از ناظم الاطباء). || مشروط.
- بشرط کارد خریدن ، خربزه و هندوانه را ؛ بشرط بریدن خریدن . رسم است که خربزه یا هندوانه را از جهت امتحان پختگی آن بشرط کارد میخرند و قاشی از وی تراشیده می گیرند و آن کنایه از کسی را بعد امتحان به آشنایی گرفتن است . (آنندراج ). خریدن مشروط به خوبی و رسیدگی :
بشرط کارد یوسف را زلیخا میخرد اول
ترنج و تیغ را نازم که رنگین کرد سودا را.

ظهوری (از آنندراج ).


ترجمه مقاله