ترجمه مقاله

بشیر نشاندن

لغت‌نامه دهخدا

بشیر نشاندن . [ ب ِ ن ِ دَ ] (مص مرکب ) در ولایت رسم است که زهرداده و مارگزیده را در شیر می نشانند تا دفع سمیت کند. (آنندراج ) :
گویا بیاد تو [ (کذا ظ: همه ) ] شبهای ماهتاب
مارم گزیده است و بشیرم نشانده است .

(از آنندراج بی ذکر نام شاعر).


آنکه بشیرم نشانده زهر عتابت
غمزه ٔ شیرین نمیشود شکرابش .

محسن تأثیر (از آنندراج ).


ترجمه مقاله