ترجمه مقاله

بطحاء

لغت‌نامه دهخدا

بطحاء. [ ب َ ] (ع اِ) ج ، بطائح . جاهای نشیب و فراخ که گذرگاه آب سیل باشد و در آن سنگریزه ها بسیار باشند. (غیاث ). آب رفتنگاه فراخ که درو سنگریزه ها باشند. (مؤید الفضلاء). رود فراخ که در آن سنگ ریزه بود. ج ، بطائح . (مهذب الاسماء). بطحاوات . (اقرب الموارد). زمین فراخ که از گذرگاه آب سیل باشد و در آن سنگریزها بسیارباشد. (آنندراج ) (فرهنگ نظام ). جوی در سنگلاخ . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). || ته دره را بطحاءمی نامند که خانه کعبه در آنجاست . (تاریخ اسلام چ 2 ص 54). و رجوع به قاموس الاعلام ترکی ج 2 و لغات تاریخیه و جغرافیه ج 2 و بَطِح و بطیحة شود. || سرزمین فراخ هموار. (مؤید الفضلاء). || میدان مشق . || میدان اسب دوانی . (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله