ترجمه مقاله

بعثوط

لغت‌نامه دهخدا

بعثوط. [ ب ُ ] (ع اِ) بعثط. ناف وادی و میانه ٔ آن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). ناف و میانه ٔ بیابان . (مؤید الفضلاء). و رجوع به بعثط شود.
ترجمه مقاله