ترجمه مقاله

بغض کردن

لغت‌نامه دهخدا

بغض کردن . [ ب ُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) در تداول عوام تنگی در گلو پیدا آمدن مقدمه ٔ گریستن را. (یادداشت مؤلف ): بچه بغض کرده .
ترجمه مقاله