بفنج
لغتنامه دهخدا
بفنج . [ ب َ ن َ ] (اِ) نوعی از مار است و ماری را نیز گویند که گزند او بمردم نرسد. (برهان ) (از ناظم الاطباء) (انجمن آرا) (آنندراج ). ماری که در باغها باشد و گزند نرساند. (سروری ) :
دعا و مدح او را ورد خودساز
که افعی تو باشد کم ز بفنج .
دعا و مدح او را ورد خودساز
که افعی تو باشد کم ز بفنج .
شمس فخری (از سروری ).