ترجمه مقاله

بقایی

لغت‌نامه دهخدا

بقایی .[ ب َ ] (اِخ ) محمد حسین خلف یادگار بیگ حالتی . از فضلاء شعرا بود و بناگاه جنونی بر او رسید که پدر خود را مسموم ساخت و بقصاص جان خود نیز باخت . از اوست :
دل زارم عبیر رحمت جاوید می سازد
بمن از ناز افشاند اگر آن گرد دامان را.

(از صبح گلشن ).


ترجمه مقاله