ترجمه مقاله

بقراط

لغت‌نامه دهخدا

بقراط. [ ب ُ ] (اِخ ) نام حکیمی . (غیاث اللغات ). نام حکیمی دهریه که انیس و جلیس سکندر بود و او عالم را قدیم میگفت و مخلوقی نمیدانست . (آنندراج ) (شرفنامه ٔ منیری ). نام بزرگترین پزشک قدیم است که در 460 ق .م . مسیح در جزیره ای از بحرالجزایر یونان متولد گردید. او برخلاف آنچه شهرت دارد بهیچوجه نه مخترع و نه پایه گذار علم طب بود ولی در زمان خود احاطه ٔ کامل بر دانش پزشکی علمی و عملی داشت . وی از شاگردان اسقلبیوس ثانی است . اسقلبیوس پس از مرگ سه خلیفه بجا گذاشت : ماغارینس و وارخس و بقراط. پس از مرگ ماغارینس و وارخس ریاست به بقراط منتهی گشت . یحیی نحوی گوید: بقراط وحید عصر خویش و کامل و فاضل و مبین و معلم همه ٔ اشیا و در این کمالات ضرب المثل بوده و طبیب و فیلسوف بود و کار او بدانجا کشید که مردم او را چون خدایی بپرستیدند و حکایت او دراز است و در صناعت قیاس و تجربت او را قوتی عجیب بود که هیچ طاعنی را در آن طعنی نتواند بود. و او اول کس است که به بیگانگان طب آموخت چنانکه در کتاب عهد خویش به اطباء بیگانه گفته است تا مبادا علم طب از میان برود و آنانرا بنظر فرزندان خویش میدید. ظهور بقراط درسال 96 تاریخ بخت نصر بود و این سال مطابق با چهاردهمین سال سلطنت بهمن درازدست پادشاه ایران است و نیز یحیی نحوی گوید: بقراط هفت تن از هشت تن طبیب عقیب اسقلبیوس مخترع طب است و جالینوس هشتمین آنهاست . جالینوس درک خدمت بقراط نکرده و مابین آن دو 665 سال فاصله است و بقراط 95 سال بزیست . تا شانزده سالگی تحصیل میکرد و پس از آن مدت 76 سال عالم و معلم بود و اولادصلبی او سه تن بودند: تاسلوس ، دراقن و دختری بنام مایا ارسیا و این دختر اعلم از دو برادر خویش بود. و از نواده ٔ بقراط، بقراطبن ثاسلوس و بقراطبن دراقن است . و بخط اسحاق دیده شد که بقراط نود سال عمر کرده است برخی از شاگردان بقراط عبارتند از: لاذن . مرجس . ساوری . مکسانوس . مانیسون . اسطات . غورس . سنبلقیوس . ثاثالس و فولولس که او از بزرگترین شاگردان بقراط بود. مفسرین کتب او عبارتند از: سنبلقیوس . سنطالس . دیسقوریدس اول . طیماوس الفلسطینی . مانطیاس . ارسطراطس ثانی . قیاسی . بلادیوس که فصول بقراط را تفسیر کرده است و جالینوس . تألیفات بسیاری به وی نسبت داده اند و برخی از آنها بدیگر زبانها ترجمه شده است . سوگندنامه ٔ وی هنوز هم در جهان دانش اهمیت بسزایی دارد :
فصاد ترا در بدن از یأس تو خون نیست
ور هست چنان نیست که اصناف امم را
سبابه ٔ بقراط قضا یک حرکت یافت
شریان حسود تو و شریان بقم را.

انوری (از شرفنامه ٔ منیری ).


اگر بقراط جولاهی نداند
نیفزاید برو بر قدر جولاه .

سعدی (صاحبیه ).


گذر کرد بقراط بر وی سوار
بپرسید کاین را چه افتاد کار.

(بوستان چ قدیم طهران شعر 343).


و رجوع به ابن الندیم و تاریخ علوم عقلی و ایران باستان و عیون الانباء و شهرزوری و تاریخ گزیده و التفهیم و لغات تاریخیه و جغرافیه ٔ ترکی و تتمه ٔ صوان الحکمة و معجم المطبوعات و قفطی ودایرة المعارف فارسی و ناظم الاطباء و لاروس بزرگ شود.
ترجمه مقاله