ترجمه مقاله

بقوت

لغت‌نامه دهخدا

بقوت . [ ب ِ ق ُوْوَ ] (ق مرکب ) بالقوه . (فرهنگ فارسی معین ). مقابل بالفعل : و بدین جهت گویند هر چیزی را یا بقوتست یا بفعل و هرچه شاید بودن و هنوز نیست ... (دانشنامه ٔ علایی الهیات ص 62 از فرهنگ فارسی معین ). رجوع به قوه شود. || بازور. بافشار. (فرهنگ فارسی معین ).
ترجمه مقاله