ترجمه مقاله

بقوقة

لغت‌نامه دهخدا

بقوقة. [ ب َ ق َ ] (ع اِ) نوعی قلقاس . لوف . صلیان . سبط . (دزی ج 1 ص 102). صاحب اقرب الموارد در ذیل لوف آرد: نباتی است دارای برگهای سبز که بر روی زمین گسترده شود و نی مانندی در میان آن پیدا آید که میوه بر سر آن پدید آید و آنرا پیازی شبیه پیاز دشتی است و نزد عوام از گیاهان دارویی باشد.
ترجمه مقاله