ترجمه مقاله

بلاء

لغت‌نامه دهخدا

بلاء. [ ب َ ] (ع اِ) بلا. آزمایش ، به نعمت باشد یا به محنت و سختی . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). آزمایش . (مهذب الاسماء). آزمایش به نعمت و به شدت . (دهار). و از آن جمله است «أعوذ باﷲ من جهد البلاء الا بلاء فیه علاء عند اﷲ». (از اقرب الموارد). امتحان خواه به منحت و سراء و خواه به محنت و ضراء، قال عمر (رض ): بلینا بالضراء فصبرنا ولینا بالسراء فلم نصبر. (یادداشت مرحوم دهخدا). و رجوع به بلا شود: و فی ذلکم بلاء من ربکم عظیم . (قرآن 49/2 و 141/7 و 6/14)؛ و در آن بلایی بود از پروردگار بزرگتان . و آتیناهم من الاَّیات ما فیه بلاءمبین . (قرآن 33/44)؛ و بر آنها آیاتی از نعمتهای آشکار یا از محنتها فرود آوردیم . (از ذیل اقرب الموارداز قاموس ). ًان هذا لهو البلاء المبین . (قرآن 106/37)؛ همانا این آزمایشی است آشکار. و لیبلی المؤمنین منه بلاء حسنا. (قرآن 17/8)؛ تا نعمت دهد مؤمنان رااز خود بلایی نیکو. || در اصطلاح عرفا، مراد امتحان دوستان است به انواع بلاها که هر چند بلا بر بنده قوت پیدا کند قربت زیادت شود. و بلاء لباس اولیااست و غذای انبیا. حضرت رسول فرمودند: أشد البلاء بالانبیاء ثم الاولیاء ثم الأمثل فالأمثل ، نحن معاشر الانبیاء أشد الناس بلاء. صاحب لمع گوید: بلاء عبارتست از ظهور امتحان حق نسبت به بنده ٔ خود بواسطه ٔ ابتلا کردن آن را به ابتلأات از تعذیب و رنج و مشقت . (از فرهنگ مصطلحات عرفا). || سختی و اندوه که لاغرکننده ٔ جسم و شاق است بر آن . (از منتهی الارب ). غم و اندوه که جسم را فرسوده کند. (از اقرب الموارد): نزلت بلاء علی الکفار. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله