بلتم
لغتنامه دهخدا
بلتم . [ ب َ ت َ ] (ع ص ) مرد عاجز گران زبان . (منتهی الارب ). شخص درمانده و افسرده دل و مضطرب در آفرینش و سنگین در زبان و منظر، و آن لغتی است در بلدم . (از ذیل اقرب الموارد از قاموس ). || (اِ) خلق و مردم . (منتهی الارب ) (از ذیل اقرب الموارد از قاموس ).