بلفرخج
لغتنامه دهخدا
بلفرخج . [ ب ُ ف َ رَ ] (ص ، اِ) بد. زشت . پلید. ناپاک . (ناظم الاطباء). || شکلک ، و بازخمانیدنی است از ابوالفرج . (یادداشت مرحوم دهخدا) :
ای بلفرخج ساده همیدون همه فرخج
نامت فرخج و کنیت ملعون بلفرخج .
ای بلفرخج ساده همیدون همه فرخج
نامت فرخج و کنیت ملعون بلفرخج .
لبیبی .