ترجمه مقاله

بلق

لغت‌نامه دهخدا

بلق . [ ب َ ] (ع مص ) تمام گشادن در را یا سخت گشادن . (منتهی الارب ). در بگشادن . واگشادن در. (تاج المصادربیهقی ). در بگشادن . (المصادر زوزنی ). بُلوق . (اقرب الموارد). و رجوع به بلوق شود. || بند کردن ،از اضداد است . (منتهی الارب ). در بستن . (تاج المصادربیهقی ). || ربودن دوشیزگی . (منتهی الارب ) (از ذیل اقرب الموارد از قاموس ). || بردن سیل سنگها را. (از ناظم الاطباء) (از ذیل اقرب الموارداز قاموس ). || شتافتن . (از ناظم الاطباء). بُلوق . (اقرب الموارد). و رجوع به بلوق شود. || پیسه گردیدن . بَلَق . || سپیددست وپا شدن اسب تا ران . (منتهی الارب ). رجوع به بَلَق شود.
ترجمه مقاله