ترجمه مقاله

بلق

لغت‌نامه دهخدا

بلق . [ ب َ ل َ ] (ع مص ) پیسه گردیدن . (منتهی الارب ). سیاه و سپید شدن . (از اقرب الموارد). بَلق . || سپیددست وپا شدن اسب تا ران . (منتهی الارب ). بالا رفتن سپیدی و تحجیل اسب تا ران وی . (از اقرب الموارد). بَلق . || متحیر گردیدن . (منتهی الارب ).
ترجمه مقاله