ترجمه مقاله

بلماق

لغت‌نامه دهخدا

بلماق . [ ب ُ ] (اِ) آردهاله . (یادداشت مرحوم دهخدا). آردتوله ، و آن آشی است مانندکاچی که مردمان فقیر خورند. و رجوع به بلماج شود.
ترجمه مقاله